سخنی از ایلیا
مستند خِرَد در اکوسیستم، با نیت معرفی چیستی رگولاتوری و نحوه انجام بهینه آن تدوین شده است،
در مسیر معرفی مفهوم، با بررسی علمی جزئیات سعی شده است تا تفاوت مدل ذهنی رگولاتوری با رویکردی که شاید بتوان آن را قانونگذاری صِرف نامید، تبیین گردد.
این مستند پژوهشی است که با دید تجویزی تهیه نشده است. در نتیجه فارغ از هرگونه بستر و کشوری تنها به معرفی مفهوم تمرکز دارد. طبیعی است مدل ذهنی معرفی شده دارای زیرساختها و پیش نیازهای اجتماعی، اقتصادی و .. گستردهای است؛ که پیش از حرکت به سمت آن میبایست به ابعاد مختلف پیش از پیادهسازی دقت نمود تا پیادهسازی دقیق فضای رگولاتوری نوین، به صرفا استفاده از یک واژه برای اشاره به بنیانهای قدیمی تقلیل داده نشود.
مخاطبان
- محققان و علاقهمندان حوزههای اقتصاد دیحیتال
- سیاستگذاران و تصمیمگیران
- مدیران کسبوکارهای بخش خصوصی و فعالیت صنفی
- مشاوران مدیریت و متخصصان جهتساز
اهداف
حرکت از کنترل سیستمی به سوی تسهیلگری اکوسیستمی در مدل ذهنی رگولاتور پیام کلیدی است، که گزارش خرد در اکوسیستم، تلاش دارد تا با معرفی رویکردهای بهینه در رگولاتوری محیط اقتصاد نوآوری به جزئیات به آنها بپردازد.
این مسیر را با نگاهی بر چرایی نحوه چالشهای نوین رگولاتوری و مفاهیمی که به شناخت چرایی آنها کمک میکنند پشت سر میگذاریم و در ادامه با معرفی ابزارها، اثرات و تجربهنگاری اقدامات انجام شده در دنیا، مسیر اندیشیدن را ادامه میدهیم تا به قسمت پایانی و نیمنگاهی آینده مسیر رگولاتوری، حکمرانی و بازیگران اقتصادی برسیم.
چالشهای نوین دلیل اصلی نیاز برای تغییر در فضای رگولاتوری
کسبوکارهای نوآور مانند پلتفرمهای دیجیتال حملونقل یا تجارت الکترونیک جدای از به چالش کشیدن بازیگران سنتی، گروه دیگری را نیز به چالش میکشند. این گروه دوم رگولاتورهایی هستند که توسط نوآوری بازیگران با این سوال رو به رو میشوند که آیا با وجود عدم مشابهت بازیگر جدید با بازیگران قدیمی، باید با همان قوانین با آنها برخورد کرد؟
همزمان چالش دیگری نیز برای رگولاتورها در دنیا وجود دارد. تنظیمکننده که همواره وظیفه خودش را محافظت از منافع عموم در برابر موضوعاتی مانند رقابت ناسالم و خطرات مختلف میدید، اکنون با خطر جدیتری رو به روست که با اعمال قوانین قدیمی و تقریبا از کار افتاده، نوآوریهایی با ارزش بالقوه بسیار زیاد را برای مردم از بین ببرد.
در تعامل با محیط پیچیدهی دنیای امروز، رگولاتور با دو بحران کلی روبهرو خواهد بود :
۱. فشار برای اختصاص بیشتر منابع انسانی، زمانی و مالی برای فهم دینامیک کسبوکارها و پیامدهای رگولاتوری بازارها و صنایع جدید.
۲. چالشهای سنتیتر از جنس شناسایی بازیگران پر ریسک، پایش انطباق و سرعت بخشی به فرآیندهای قانونگذاری برای ارائه خدمات عمومی بهتر.
کسبوکارهای نوآور مانند پلتفرمهای دیجیتال حملونقل یا تجارت الکترونیک جدای از به چالش کشیدن بازیگران سنتی، گروه دیگری را نیز به چالش میکشند. این گروه دوم رگولاتورهایی هستند که توسط نوآوری بازیگران با این سوال رو به رو میشوند که آیا با وجود عدم مشابهت بازیگر جدید با بازیگران قدیمی، باید با همان قوانین با آنها برخورد کرد؟
همزمان چالش دیگری نیز برای رگولاتورها در دنیا وجود دارد. تنظیمکننده که همواره وظیفه خودش را محافظت از منافع عموم در برابر موضوعاتی مانند رقابت ناسالم و خطرات مختلف میدید، اکنون با خطر جدیتری رو به روست که با اعمال قوانین قدیمی و تقریبا از کار افتاده، نوآوریهایی با ارزش بالقوه بسیار زیاد را برای مردم از بین ببرد.
در تعامل با محیط پیچیدهی دنیای امروز، رگولاتور با دو بحران کلی روبهرو خواهد بود :
۱. فشار برای اختصاص بیشتر منابع انسانی، زمانی و مالی برای فهم دینامیک کسبوکارها و پیامدهای رگولاتوری بازارها و صنایع جدید.
۲. چالشهای سنتیتر از جنس شناسایی بازیگران پر ریسک، پایش انطباق و سرعت بخشی به فرآیندهای قانونگذاری برای ارائه خدمات عمومی بهتر.

در طول بخش دوم تلاش شده است تا از طریق توضیح ۳ مفهوم: پیچیدگی، پادشکنندگی و اکوسیستم محوری، یک مدل مفهومی برای درک فضای نوین رگولاتوری ارائه شود.
(مقدمتا در این بخش اول: پیجیدگی، مفاهیم پیچیدگی و پادشکنندگی را بیشتر توضیح دادهایم)

حرکت از کنترل سیستمی به سوی تسهیلگری اکوسیستمی در مدل ذهنی رگولاتور پیام کلیدی است، که گزارش خرد در اکوسیستم، تلاش دارد تا با معرفی رویکردهای بهینه در رگولاتوری محیط اقتصاد نوآوری به جزئیات به آنها بپردازد.
گذری بر تئوری پیچیدگی و سیستمهای پیچیده به عنوان یک جهانبینی
(برگرفته از کتاب سیستمهای پیچیده محمدرضا شعبانعلی)
زمانی که به یک سیستم پیچیده (Complex) میاندیشیم باید در نظر داشته باشیم که اینگونه از سیستمها از مجموعهی سیستمهای در هم تنیده (Complicated) متفاوت خواهند بود.
سیستمهای در هم تنیده، علیرغم تعداد بالای اجزا و روابط زیاد بین آنها، از منظر اجزا و روابط میان آنها به دلیل ماهیت استاتیکی که در ذاتشان نهفته است، قابل شناسایی و پیشبینی پذیر هستند.
در واقع میتوان گفت یکی از تفاوتهای اصلی سیستمهای در هم تنیده با سیستمهای پیچیده در قدرت شناسایی و پیشبینی تعداد و چگونگی روابط اعضا میباشد، که این موضوع در سیستمهای پیچیده امری بسیار دشوار و گاها با ابزارهای در دست ما غیرقابل دستیابی است.

بررسی پادشکنندگی (قابلیت خودسازماندهی)، به عنوان زیربنایی اساسی در فرایند توسعه سیستمهای پیچیده
برخی موجودیتها در مقابل نوسانهای مختلف و عوامل آسیبزا به رشد و شکوفایی میرسند. مثال آشنای این ویژگی پادشکنندگی سیستم ایمنی بدن انسان است که پس از هر بار مواجهه با ویروس نسبت به آن ویروس مقاوم میشود.
نکته مهم در اینجا تمایز قائل شدن میان این گونه از موجودیتها با مواردی دیگر مانند موجودیتهای تابآور یا مقاوم است، چرا که در مفاهیم نام برده شده موجودیت توان مقابله با شوک، تا مرحله آسیب ندیدن و گذر کردن از بحران را دارد اما در پادشکنندگی موجودیت از بحران سود میبرد تا به چیزی بهتر از موجودیتی که پیش از بحران بود تبدیل شود.

نگاهی بر مفهوم اکوسیستم کسبوکاری
اکوسیستمها جوامعی پویا و در حال تکامل از بازیگران متنوع هستند که با بهرهگیری همزمان از همکاری و رقابت، خلق ارزش میکنند.
احتمالا همه ما تا حدودی با اکوسیستمها در دنیای طبیعی آشنا هستیم. این کلمه در دهه ۱۹۳۰ توسط گیاهشناس بریتانیایی آرتور تانزلی برای اشاره به جامعه محلی از موجودات زنده که با یکدیگر و محیط خاص خود شامل هوا، آب، خاک معدنی و سایر عناصر تعامل دارند، ابداع شد.
این بازیگران بر یکدیگر و زمین خود تأثیر دارند، با یکدیگر رقابت کرده و در عین حال با هم همکاری نیز دارند، منابع را ایجاد کرده و به اشتراک میگذارند. همچنین ناگزیر در معرض اختلالات بیرونی قرار گرفته، و در طی زمان یاد میگیرند تا به همراه یکدیگر، با آن سازگار شوند. و البته که، در گذر زمان در تمامی ابعاد شامل: بازیگران، روابط، روشها و منابع و… تکامل مییابند.
با توجه به مشابهات بسیار زیاد، جیمز مور (James F. Moore) استراتژیست کسب و کار، این مفهوم را به دنیای پویا و به هم پیوسته کسبوکار وارد کرد.
اکوسیستمها جوامعی پویا و در حال تکامل از بازیگران مختلف هستند
اکوسیستمها معمولاً چندین بازیگر را با انواع و اندازههای مختلف گرد هم میآورند تا بازارها را به گونهای ایجاد و مقیاسپذیر کنند، که فراتر از ظرفیت هر سازمانی به تنهایی و یا حتی فراتر از هر صنعت سنتی دیگری است.
تنوع آنها – و توانایی گروهی آنها برای یادگیری، انطباق، و مهمتر از همه، رقم زدن نوآوری در کنار هم اصلیترین المانهای کلیدی موفقیت بلندمدت آنها است.
اکوسیستمها جوامعی پویا و در حال تکامل از بازیگران مختلف هستند
اکوسیستمها معمولاً چندین بازیگر را با انواع و اندازههای مختلف گرد هم میآورند تا بازارها را به گونهای ایجاد و مقیاسپذیر کنند، که فراتر از ظرفیت هر سازمانی به تنهایی و یا حتی فراتر از هر صنعت سنتی دیگری است.
تنوع آنها – و توانایی گروهی آنها برای یادگیری، انطباق، و مهمتر از همه، رقم زدن نوآوری در کنار هم اصلیترین المانهای کلیدی موفقیت بلندمدت آنها است.
که از طریق همکاری و رقابت
رقابت، اگرچه همچنان ضروری است، اما مطمئناً تنها پیشران رسیدن به موفقیت پایدار نیست.
مشارکتکنندگان اکوسیستم تشویق میشوند تا با علایق، اهداف و ارزشهای مشترک و نیز نیاز رو به رشد به همکاری به منظور برآورده کردن نیازهای فزاینده مشتریان، به سرمایهگذاری در سلامت بلندمدت اکوسیستم مشترک خود، که همه میتوانند از آن سود متقابل کسب کنند روی آورند.
ازرشهای جدید را خلق و دریافت میکنند
اکوسیستمها که با اتصال بسیار پیشرفته میان قابلیتها و منابع تخصصی فعال میشوند، راهحلهای جدید و مشترک ایجاد میکنند که نیازها و خواستههای اساسی انسان و چالشهای رو به رشد اجتماعی را برطرف میکند.
در حالی که اکوسیستمها راههایی برای ایجاد ارزشهای جدید ایجاد میکنند، اهمیت کشف مدلهای کسبوکار نوین را نیز افزایش میدهند تا ارزشهای تازه، به دست آورده شوند.
تفکر اکوسیستمی چارچوب و طرز فکر جدیدی را ارائه میدهد که تغییر عمیقی در اقتصاد و چشمانداز کسبوکارها را به تصویر میکشد.

اکوسیستم ها راههای جدیدی برای رفع نیازها و خواسته های اساسی انسان ایجاد می کنند
اقتصاد از ابتداییترین تا پیشرفتهترین حالت آن، اساساً سیستمی است که برای برآوردن (و اغلب شکل دادن) نیازها و خواستههای انسان سازماندهی شده است. اقتصادهای بزرگ که در طی دو قرن اخیر به وجود آمدند، حول بهترین و مبتکرانهترین ابزارهای موجود برای انجام این کار توسعه یافتهاند، اما این ساختارها ناگزیر در حال تغییر هستند. ما به عنوان گونه بشر لزوماً پزشک، بیمارستان و دارو نمیخواهیم – ما سلامتی میخواستیم که این موارد را ابداع و تکامل دادهایم. ما از ابتدا علاقهای به کلاسها و کتابهای درسی و معلمان نداشتیم – میخواستیم یاد بگیریم و به موفقیت برسیم. ما خواستار معادن زغال سنگ و استخراج نفت و گاز نبودیم – ما انرژی فراتر از ماهیچههای انسان و حیوانات اهلیمان میخواستیم.
در حقیقت در بسیاری از بخشهای اقتصاد امروز، اکوسیستمهای نوین شروع به ایجاد ابزارهای جدیدی برای رسیدن به اهداف مورد نظر ما کردهاند. (مدل ذهنی مشابه رویکرد JDBD از Clayton Christensen)
اکوسیستمها همکاریهای جدیدی را برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی و اجتماعلی ایجاد میکنند.
ویژگی متمایز بسیاری از اکوسیستمها این است که آنها برای دستیابی به چیزی در کنار هم تشکیل میشوند که فراتر از محدوده و توانایی های مؤثر هر یک از بازیگران و یا حتی گروهی از بازیگران تقریباً مشابه است. گاهی اوقات این موارد، مشکلات بزرگ زیست محیطی یا اجتماعی هستند که هیچ سازمانی به تنهایی قادر به حل آنها نیست و یا حتی انگیزهای برای حل آنها ندارد.
دلیل تغییرات در فضای رگولاتوری چیست؟
اکوسیستم به عنوان یک سیستم پیچیده با مشاهده رویکردهای نوین و پیشرفته در حوزه رگولاتوری در دنیا میتوان این تحلیل را داشت که کشورهای پیشرفته در این حوزه هر چه بیشتر به این برداشت ضمنی نزدیکتر شدهاند که اقتصاد و فعالیتهای سازمانهای اقتصادی و محیط کسبوکاری را در ذیل یک اکوسیستم (و نه یک سیستم مکانیکی) تعریف کنند. شاید دو مورد از مهمترین ویژگیهای یک اکوسیستم را بتوان پویایی اجزای آن از منظر ظهور و به وجود آمدن در کنار از بین رفتن، و همچنین دینامیک بالای روابط میان این اجزا دانست. چیزی که در نگاه سنتی که برای درک بهتر، به آن دیدگاه سیستمی به اقتصاد و بازیگرانش میتوانیم بگوییم، وجود نداشت، در آن نگاه اجزای این سیستم مشخص است و کارکرد و روابط میان آنها تعریف شده و ثابت میباشد.
این تغییر در مدل ذهنی میتواند گام یک برای نزدیک شدن به فضای واقعی تنظیمگری، و نزدیک شدن به مفهوم واقعی واژه “رگولاتوری” باشد.

شکنندگی خرد، پادشکنندگی کلان مدل ذهنی درستِ احتمالی در رگولاتوری
نکته اصلی رگولاتوری مدرن را میتوان در پوشش ریسک حداکثری (ریسک منافع مردم و فعالیت سالم در بازار) خلاصه کرد؛ نه در نیت و تفکر احاطه کامل بر بازار و بازیگران. با این هدف، تغییر اصلی که باید رقم بخورد در لایه مدل ذهنی رگولاتوری است، تغییری که ما نام آن را حرکت از کنترل سیستمی (مدل ۱) به تسهیلگری اکوسیستمی (مدل ۲) نام میگذاریم.
شاید بتوان المانهای متفاوتی را در این دو نوع رویکرد با هم مقایسه کرد،
1- ماهیت سیستمی: در ناخودآگاه تلاشهای رگولاتوری در مدل 1 (کنترل سیستمی) نگاه به اقتصاد به صورت یک سیستم در هم تنیده (Complicated) خواهد بود در مقابل در مدل 2 )تسهیلگری اکوسیستمی) نوع نگاه رگولاتور به اقتصاد به عنوان یک سیستم پیچیده نگاه میکند. بنا بر همین تفاوت اول المانهای تاثیرگذار دیگری نیز رقم میخورند.
2- نوع راهبری: در مدل 1 رگولاتور با این مدل ذهنی که تمام اجزا قابل شناسایی بوده و روابط کنترلپذیر هستند، سعی میکند راهبری سیستم را به صورت کنترل تک تک اجزا در رفتارهایی از جنس مجوزدهی پیش ببرد. از سوی دیگر در مدل 2، راهبری به صورت مراقبت از الگوهای تکرار شونده خودش را نشان خواهد داد. ابزارهای اصلی این روش قانونگذاری به صورت استفاده از (1) تجربههای رگولاتوری که تاکنون رخ داده است، (2) آزمون و خطاهای صورت پذیرفته و (3) نظارت بر ریسکهای اساسی شناسایی شده، خواهد بود. این مدل رگولاتوری به صورت ایفای نقش در زمان مشخص و با مدلهای انعطافپذیر (که در ادامه بررسی خواهد شد) و به صورت تعاملی در فعالیتهای نوآورانه نمایان میشود.
این همان مفهوم جلوگیری نکردن از کارکرد رشد پساسانحهای در سیستمهای پادشکننده است که با رسیدن به نقطهی شکنندگی خرد و پادشکنندگی کلان در سطح اکوسیستم محقق میشود.
3- مدل عملکردی: در مدل 1 تصور رگولاتور از عملکرد اجزا، به صورت انجام وظیفه یا ایجاد اختلال در سیستم است. از سوی دیگر در مدل دوم به فعالیت بازیگران به صورت صفر و یکی نگاه نمیشود. بلکه موضوعاتی از جنس رقابت همکارانه در طول اکوسیستم (به این معنا که اعضا میتوانند توامان با یکدیگر رقابت کنند و همزمان در حال همکاری های مفید از نظر خودشان باشند و در چهارچوبهای سنتی رقابت یا همکاری نگنجند) وجود دارد یا مثلا در یک اکوسیستم میبایست موضوع بازی بقا را جدی گرفت، کارکردی که منجر به حذف بازیگران ضعیفتر و به وجود آمدن موجودیتهای مفیدتر برای آینده یک اکوسیستم میشود.
در نوع دوم راهبری، رگولاتور توجه خود را به مراقبت از الگوهای تکرار شونده و ریسک های شناسایی شده معطوف میکند؛ به این معنا که در بازی بقا شاید تنها کاری که توسط رگولاتور به عنوان نماینده مردمی که استفاده کننده یک اکوسیستم هستند صرفا مراقبت از روندهایی است که به صورت رفتارهای شناسایی شده با ریسک بالا هستند. موضوعاتی مانند نظارت بر قراردادهای رقابتی یا فرایندهای ادغام و تملیک و رقابت سالم در بازار را میتوان ذیل این موضوع در نظر گرفت.باید به این نکته توجه کرد که اینجا مدل ذهنی تنظیمکننده میبایست با توجه به نوآوری، پویایی و انعطافپذیری جامعه، تکامل پیدا کند. و به همان میزان که برای قانونگذاری فضای ثبات، کنترل کردن اهمیت دارد، برای پیشرفت رگوللاتوری، گشودگی نسبت به نوآوری اهمیت دارد.
باید در نظر داشت این 3 الگو و موارد بیشتری که در این گونه از بررسیهای میتوان مورد تمرکز قرار داد و در این بررسی به آنها اشاره نشده است، در تعامل با هم و در کنار یکدیگر معنا میگیرند و ارتباط مفهومی نزدیکی به هم دارند.
چرخه فضیلت ریسک:
با توجه به ویژگیهای ذکر شده برای یک اکوسیستم میتوان به مدلی مفهومی تحت عنوان چرخه فضیلت ریسک فکر کرد.
در یک اکوسیستم دو ویژگی و مفهوم انتخاب (Selection) و حفظ دستاوردهای قبلی (Retention) کارکرد تاثیرگذاری دارند،
1- در ویژگی اول یعنی مفهوم انتخاب باید در نظر داشت که فرایند انتخاب اعضای مفید یا غیر مفید و فضای حذف یا ابقای اعضا توسط خود اکوسیستم به عنوان یک موجود هوشمند صورت میپذیرد.
2- ویژگی بعدی با نام حفظ دستاوردهای قبلی به این معناست که ما با موجودیتی هوشمند طرف هستیم، به این معنا که بعد از حذف یک عضو از اکوسیستم دستاوردهای آن عضو و درسآموختههای تعاملات قبلی در آن باقی میماند تا مسیر رشد اکوسیستم هموار و رو به جلو باقی بماند.
در صورتی که رگولاتور با قانونگذاریهای ناصحیح و مدل ذهنی نادرست جلوی این دو ویژگی و کارکردشان در اکوسیستم را نگیرد،
فرصت کافی در کنار هزینه پایینِ خطا کردن
رخ میدهد. با این کارکرد رفتار رشد پساسانحهای که پیشتر به آن اشاره کردیم در یک اکوسیستم از بین نخواهد رفت و این یکی از موضوعات است که منجر به تعادل پویا در طول یک اکوسیستم خواهد شد.

در حالت کلی وقتی به میزان مداخله دولت و حاکمیت در موضوعات مختلف با در نظر داشتن دلیل اولیه تشکیل دولتها فکر میکنیم، یک نکته نمایان خواهد شد، اینکه احتمالا برای داشتن هر نوعی از آزادی میبایست متحمل ریسک آن بشویم و اگر دولتها را در جایگاهی بنشانیم که تمام مسائل و ناملایمتیهایمان را درمان کنند، شاید دیگر نتوان طعم بسیاری از آزادیها را چشید.
و یا درست در زمانی که حتی شاید با نیتی خیر به دنبال جلوگیری کردن از ریسک و از بین بردن شکستها در اکوسیستم اقتصادی مورد نظرمان باشیم درست به همان اندازه در حال حذف کردن آزادیِ موفق شدن میباشیم. این همان Trade off اساسی است که باید بدان بیندیشیم. شاید به تعبیری بتوان گفت در کشاکش خط متوسط شکست یا موفقیت که همواره با مداخلههای حداکثری به دنبال سوق دادن بازیگران نمودار به سمت بالای خط هستیم کارکردی تحت عنوان اثر آینهای را فعال میکنیم. به این معنا که عاری نمودن قسمت پایین نمودار به صورت مصنوعی و انجام پیشگیری و مداخلههای گاه و بیگاه، به عنوان نتیجه خالی شدن بالای نمودار از نمونههای موفق را برای ما در بر خواهد داشت. طبق توضیحاتی که پیش از این دادیم تعداد شکستهای بالاتر در یک اکوسیستم احتمالا به همان میزان فرصت داشتن اکوسیستمی قدرتمندتر و بازیگرانی سالم را به ما خواهد داد.


تجربهنگاری
مروری بر اقدامات عملیاتی صورت پذیرفته در تجربیات کشورهای دنیا
دستهبندی رویکردهای متفاوت سازگار با نوآوری رگولاتورها در دنیا
رگولاتورها رویکردهای مختلفی را برای حمایت مستقیم از کسبوکارها برای ارائه محصولات یا خدمات جدید به بازار ابداع کردهاند و در عین حال آسیبهای عمومی را کاهش داده و اهداف دیگر را نیز محقق میکنند. گاها رویکردهای مختلف به صورت میانبخشی الهام بخش بودهاند به طور مثال استفاده از سندباکسهای فینتکی و فضای تست خودروهای بدون سرنشین از فضای آزمایشهای حوزه سلامت الهام گرفته شده است.
